و گر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم چه غم کان نوش لب در ساغرم خونابه میریزد من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم چنان با جان من ای غم درآمیزی که پنداری تو از عالم مرا خواهی من از عالم تو را خواهم به سودای محالم ساغر می خنده خواهد زد اگر پیمانهٔ عیشی در این ماتمسرا خواهم نیابد تا نشان از خاک من آیینه رخساری رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم
میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولی نیست میگذره یه عمری اما از خیالت رفتنی نیست داغ عشق هیچکی مثل اون که پس میزنتت نیست چه بده تنهاشی وقتی هیچ کسی هم |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 12216
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1